یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ |۱۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 15, 2024

اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي فِيهِ بِالْعَثَرَاتِ وَ أَقِلْنِي فِيهِ مِنَ الْخَطَايَا وَ الْهَفَوَاتِ وَ لَا تَجْعَلْنِي فِيهِ غَرَضاً لِلْبَلَايَا وَ الْآفَاتِ بِعِزَّتِكَ يَا عِزَّ الْمُسْلِمِينَ‏.

 اى خدا در اين روز مرا به لغزشهايم مؤاخذه مفرما و عذر خبط و خطاهايم بپذير و مرا هدف تير بلاها و آفتها قرار مده به حق عزت و جلالت اى عزت بخش اهل اسلام.

لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست                       که در این بحر کرم غرق گناه آمده‌ایم

آبرو می‌رود ای ابر خطاپوش ببار                    که به دیوان عمل نامه سیاه آمده‌ایم

حافظ این خرقه پشمینه مینداز که ما                         از پی قافله با آتش آه آمده‌ایم

غزل انتظار ما زیر ابر کرم خدا، باران دعا می گیرد و از سویدای دل و صمیم جان، دست نیاز به سوی قادر بی نیاز برمی آورد.

چه داریم جز باری از گناه و که داریم جز خدای جان پناه و بنده نوازی که پیش آستان خطاپوش و پوزش پذیرش، دست دعا و چشم امیدمان جاری است؛ چونان رودی که به دریا می ریزد و «نیست» می شود و همه «او».

عذر ما بر درگه خدا، نسیان انسانی است که جزئی از ماهیت ماست. و امیدمان بخشش و رحمت واسعه حضرت حق، که ذات اوست و صفتش که حد آن در مخیله ما نیز نمی گنجد.

انسان جایزالخطا، در برابر میزان حق، سلاحی ندارد و راهی، جز استعانت به درگاه الهی و امید به آنکه خدا نه از در عدالت که از مجرای فضلش، با او برابر شود و زیر بال و پر شکسته بسته اش را بگیرد تا جانی دوباره یابد و رهایی.

در دعای شریف روز چهاردهم ماه مبارک رمضان از خداوند متعال می خواهیم که عذر تقصیر ما بپذیرد و به تیر بلا مبتلایمان نسازد.

و او را به عزت و جلالش قسم می دهیم که برترین و والاترین قسم هاست.

خداوند وقتی در قرآن کریم رسول مهربانیها را در تعبیری سترگ و شگرف و امیدبخش و حیرت آور مخاطب قرار می دهد و می فرماید:

«و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین»

در حقیقت، پرده ای از اسرار و مکنونات هستی را برمی کشد و کنار می زند و چهرة زلال و نورانی حضرت ربانی خویش را در وجهی از دلالت خلقت، رونمایی می کند.

و تو را نفرستادیم مگر تا رحمتی بر اهل عالم باشی...

و در برابر رخ نمایی این مهر سپهر عشق و عنایت، چگونه می توان دل نبست به آنچه در مضمون دعای شریف امروز آمده است و نگاه منتظر و مغموم دل گنهکار را به پنجره رو به رهایی و سپیدی اش گره نزد؟!

باری؛ غزل انتظار ما زیر ابر کرم خدا، بارانِ دعا می گیرد و از سویدای دل و صمیم جان، دست نیاز به سوی قادر بی نیاز برمی آورد.

و این است مرکز ثقل فهم رمضان و آیات قرآن!

باز آی هر آنچه هستی بازآی

گر کافر و گبر و بت پرستی بازآی

این درگه ما درگه نومیدی نیست

صد بار اگر توبه شکستی بازآی...

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha